مسيحي‌اي كه ديگر جز از علي (ع) ننوشت

هرجه مي خواهد دل تنگت بگو

مسيحي‌اي كه ديگر جز از علي (ع) ننوشت

۵ بازديد
داستان زندگي «جورج جرداق» روايت عشق مردي مسيحي لبناني به امام اول شيعيان حضرت علي (ع) است. جرداق نويسنده‌اي بود كه پس از شناخت علي (ع) ديگر كسي را شايسته‌ ستايش در كتاب‌هايش ندانست.

به گزارش ايسنا، جورج جرداق، نويسنده‌، شاعر و استاد دانشگاه لبناني مسيحي، 14 آبان‌ماه از دنيا رفت؛ شخصيتي كه 60 سال پيش با نگارش «امام علي صداي عدالت انساني» نامش با اسم امام علي (ع) گره خورد و در دنياي مسلمانان پرآوازه شد.

جورج سمعان جرداق نويسنده و شاعر مسيحي سال 1926 در جنوب لبنان در خانواده‌اي از تبار «غساني» به دنيا آمد. منطقه‌اي كه او در آن رشد پيدا كرد چه از لحاظ جاذبه‌هاي طبيعي و تاريخي و چه از منظر علم‌پژوهي مردمانش، شهره است. جرداق در خانواده‌اي علي‌دوست، تحت سرپرستي پدر و مادري بزرگ شد كه بر سردر خانه‌شان سنگي با پيام «لافتي الا علي،‌ لاسيف الي ذوالفقار» نصب كرده بودند.

بر اساس منابع موجود، او در مصاحبه‌اي كه سال 2002 با گروهي از نويسندگاه ايراني از جمله رضا اميرخاني انجام داده، در اين‌باره گفته است: من در خانواده‌اي مسيحي بزرگ شده‌ام كه به اين چيزها اعتقاد نداريم. اما بگذاريد خاطره‌اي بامزه براي‌تان تعريف كنم. پدر من حجار بود، سنگ‌تراش. كارهايش را مي‌فروخت و به دهات اطراف مي‌برد و روزي‌اش از اين راه به دست مي‌آمد. اما سنگي را در خانه نگه داشته بود و دو سال روي آن كار مي‌كرد. بعد كه كارش تمام شد آن را به سردر خانه‌مان آويخت. روي آن سنگ اين جمله حك شده بود: «لافتي الا علي، لا سيف الا ذوالفقار».

جورج جرداق

برادر او «فؤاد» شاعر و لغت‌شناس بود و تاثير بسزايي در رشد فرهنگي جرداق داشت. «ديوان متنبي» و «مجمع البحرين ناصيف الياجزي» دو كتاب محبوب جرداق در كودكي بود كه او در زمان فرار از مدرسه با خود به‌همراه مي‌برد و به گوشه‌اي دنج در طبيعت پناه مي‌برد. بعدها پس از هديه گرفتن «نهج‌البلاغه» از فؤاد، سخنان گوهربار علي (ع) همدم گوشه‌هاي تنهايي جرداق شد.

جرداق داستان آشنايي با كتاب حضرت علي (ع) را اين‌گونه روايت مي‌كند: برادر بزرگ‌ترم بعد از اين‌كه پشتكار مرا در خواندن متون ادبي ديد، روزي كتابي قطور به من هديه داد و گفت: همه ادبيات عرب در همين كتاب خلاصه شده است... من «نهج‌البلاغه» را به دست مي‌گرفتم، از مدرسه مي‌گريختم، مي‌رفتم در كنار چشمه‌اي، به صخره‌اي تكيه مي‌دادم و غرق درياي «نهج‌البلاغه» مي‌شدم.

«فؤاد» به برادرش گفت: اين كتاب را به صورت ويژه بخوان و هرچه مي‌تواني از آن حفظ كن، چون همه خيرات براي كسي است كه اين كتاب را بخواند و مطالب آن را حفظ كند.

جرداق علاوه بر تدريس ادبيات و فلسفه اسلامي در دانشگاه بيروت در مطبوعات لبناني هم قلم مي‌زد و با راديو و تلويزيون كشورش همكاري داشت. مهم‌ترين اثر اين نويسنده لبناني كه در طول عمر 88 ساله‌ خود 30 جلد كتاب تاليف كرد‌، «امام علي صداي عدالت انساني» است. «علي و حقوق بشر»، «علي و انقلاب فرانسه»، «علي و سقراط»، «علي و دوران زندگاني‌اش» و «علي و قوميت عربي» پنج جلدي مشهور جورج جرداق حول محور ابعاد مختلف شخصيت امام علي (ع) است.

او كه پس از مطالعه «نهج‌البلاغه» درگير ادبيات بي‌نظير علي (ع) شده بود، در بخش ديگري از مصاحبه يادشده از نحوه‌ آشنايي‌اش با شخصيت امام اول شيعيان سخن گفته است: وقتي رفتم دانشگاه هم‌زمان در دو رشته ادبيات عرب و فلسفه عرب تحصيل و بعد تدريس مي‌كردم. در هر دو اين رشته‌ها مجدداً با امام علي برخورد كردم، به عنوان شخصيتي بزرگ در ادبيات و فلسفه. تصميم گرفتم يك تحقيق خيلي جدي بكنم پيرامون اين شخصيت. از «عقاد» و «طه حسين» بگير تا علماي شيعه. هر كتابي را كه مرتبط با امام علي بود، خواندم. با مطالعه اين كتاب‌ها متوجه شدم كه همه در مورد ولايت امام علي، حقانيت يا عدم حقانيت او صحبت كرده‌اند و شخصيت بزرگ او در اين بحث‌ها گم شده است. چندان در حواشي مسأله خلافت فرومانده‌اند كه چهره نوراني علي را نديده‌اند؛ زمامداري علي را ديده‌اند، اما از انسانيت او مغفول مانده‌اند. من سيراب نشدم. پس شخصيت درخشان و بزرگ او را شكافتم. فقد بقرت عبقريته! دوباره برگشتم به كنار سرچشمه‌هاي مرجعيون، عيون مرجعيون و «نهج‌البلاغه» دوران كودكي، اما با روشي جديد. همه كتاب‌هايم درباره امام علي را همين‌گونه نوشتم...

اين نويسنده شيفته علي (ع) در ادامه داستان چاپ كتاب معروفش را براي نويسندگان ايراني تعريف مي‌كند: ماجراي خيلي زيبايي دارد. شما حتماً خيال مي كنيد كه با كمك مسلمانان اين كتاب چاپ شد؟ (مي‌خندد) همان‌طور كه متنش را مي‌نوشتم، سردبير مجله «الرساله» آمد و گفت اجازه بده كه شماره به شماره چاپ كنيم. من قبول نكردم. بعد از اصرار و الحاح فراوان او عاقبت دو قسمت از متن را به او دادم. بلافاصله بعد از چاپ، رييس كشيشان و راهبان فرقه «كرمليه» (از فرق ماروني مسيحي) گفت: من خودم اين را به هزينه خودم چاپ مي‌كنم. طبيعتاً خيلي خوشحال شدم. براي اين كه ديدم از دست ناشرهايي كه عمده‌شان واقعاً دزدند خلاصي يافته‌ام.

جرداق در ادامه درباره واكنش‌ هم‌كيشانش به چاپ كتابش مي‌گويد: اتفاقاً اول كار، مسيحي‌ها فهميدند و ذوق‌زده و شادان آمدند پيشم. مي‌گفتند تو عرب را سرافراز كرده‌اي. پول جمع كرده بودند و مي‌خواستند پول چاپ كتاب را به من بدهند. گفتم اين كتاب را با پول خودم چاپ نكرده‌ام و رييس راهبان «كارمليه» چاپ كرده. رفتند كه به او پول بدهند. او گفت خجالت بكشيد، من اين را چاپ نكرده‌ام، اين پول راهباني است كه در اين‌جا عبادت مي‌كنند. ببريد اين پول را بدهيد به فقرا. بعدها آن كشيش - رييس راهبان كارمليه - به من گفت من امام علي را دوست دارم و از بركت او فقراي ما نيز به نوايي رسيدند.

به گزارش ايسنا، چندي پيش مجتبي شاكري - رييس كميته نام‌گذاري معابر شوراي شهر تهران - از نام‌گذاري محلي در تهران به نام جورج جرداق به پاس فعاليت‌هايش براي امام علي (ع) و «نهج‌البلاغه»

تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد